لینک کوتاه: https://wp.me/pb3saw-aJ

آیا مارکس و انگلس رفرمیست شدند؟ گفتوگوی منجنیق با حسن آزاد
در پی انتشار دو مطلب در سایت «واکاوی سوسیالیستی»، اولی مطلبی از هال دریپر با عنوان «آخرین «وصیتنامه»ی انگلس؛ یک کمدی تراژدیک» که حسن آزاد آن را ترجمه کرده بود و دومی مطلبی نوشتهی حسن آزاد با تیتر «مارکس و انگلس و به اصطلاح «چشمپوشی» از استراتژی انقلابی» بر آن شدیم تا با او در مورد ادعاهایی گفتوگو کنیم که در چند وقت اخیر از سوی افراد گوناگون و با اهدافی مختلف مطرح شده اما ادعای مشترک همهی آنها، گاه حتا با استناداتی مشترک، این است که مارکس و انگلس بعد از تجربهی شکستها و ناامید شدن از گذار انقلابی از سرمایهداری، سرانجام و در سالها، و چه بسا دهههای پایانی زندگیشان به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه و امکان گذار از سرمایهداری، گذاری مسالمتآمیز و رفرمیستی است. در این گفتوگو به ویژه بر برخی ادعاهای سعید رهنما تمرکز کردیم که در مطالب متعددی تلاش کرده ادعای خودش را اثبات کند. در این گفتوگو صحت و سقم این استنادات را جویا شدیم و نگاهی انداختیم به آنچه که مارکس و انگلس در مورد گذار از سرمایهداری نوشتهاند، شرایط زمانهی آنان را بررسی کردهییم و سرانجام به این پرسش پرداختهییم که آیا مارکس و انگلس واقعن رفرمیست شده بودند؟