چکیده: حوادث سالهای اخیر ما را وامیدارد که دربارهی بنیادها [ی نظریمان] بازاندیشی کنیم: برای ارائهی پاسخ بهیک رشته پرسشهای کلیدی و محوری، باید اقتصاد سیاسی، نظریهی ماتریالیسم تاریخی، نظریه دولت، نظریه ملت و آگاهی ملی را با هم درنظربگیریم. امروزه، سرمایهداری جهانی تا چه حد بهکمال خود دست یافتهاست؟ برای مرحلهبندی (نظریهی دورهبندی) و برای توضیح زمان حاضر، از چه مؤلفههایی میتوان بهره گرفت؟ یک رهیافت نیرومند برخلاف آگاهی متعارف در مورد تکامل سرمایهداری نشان میدهد که هنوز پیروزی سرمایهداری بر جهان کامل نشدهاست. این درک، بهطور مکانیکی تحولات اجتماعی قابل ملاحظه را بهتعویق نمیاندازد، بلکه به امکان دستیابی بهتر به آن اشاره دارد که در کوتاهمدت امکان تحقق دارد؛ تا هدفهای درازمدتتر را در چشمانداز و ارتباط روشنتری قرار دهد.
