آنچه میخوانید متن نوشتاری سخنرانی من پیرامون روش و ساختار سرمایه در سال 2004 میلادی است که در اتاق پالتاکی فوروم سوسیالیستی با مسئولیت زندهیاد بهزاد کاظمی و همکاران او ایراد شد…

آنچه میخوانید متن نوشتاری سخنرانی من پیرامون روش و ساختار سرمایه در سال 2004 میلادی است که در اتاق پالتاکی فوروم سوسیالیستی با مسئولیت زندهیاد بهزاد کاظمی و همکاران او ایراد شد…
حسن آزاد تزهای مارکس در باره فویرباخ بخش 1 : ایده آلیسم آلمانی ( کانت ، فبشته ) مارس 2007 ١ ٢ ٣ ٤ ٥ تزهای مارکس در باره
از دیرباز در بسیاری از محافل سیاسی و آکادمیک (بهعنوان نمونه کولتی، کولاکوسکی و مایر)* چنین شایع شده است که گویا انگلس در اواخر عمر از استراتژی انقلابی در راه رسیدن به سوسیالیسم دست کشیده و به استراتژی گذار تدریجی و آرام، از طریق صندوق رای و راه پارلمانی روی آوره بود. این اتهام موارد متعددی را در برمیگیرد که مشهورترین آن مقدمه انگلس در سال 1895 بر «جنگ داخلی در فرانسه» اثر مارکس میباشد.هال دریپر در نوشتهی زیر که با کوشش و همکاری ا.هابرکرن در مجلد پنجم از مجموعه 5 جلدی» نظریه انقلاب کارل مارکس» به چاپ رسیده است، تلاش میکند تا تحریف و وارونه نشاندادن نظرات انگلس را از طرف رهبری حزب سوسیال دموکرات آلمان برملاکند، کسانی که در عین حال از دوستان و همکاران نزدیک انگلس محسوب میشدند.
دفاع از نظریهی مارکسیستی در زمانهی ما وظیفهی آسانی نیست. برای دفاع از این نظریه از ابتدا، موانعی آشنا با سرشتی سیاسی و عملی خودنمایی میکنند: با فروپاشی کمونیسم شوروی در دو دههی پیش، بسیاری مارکسیسم را بهطور قطعی نظریهای «مردود» میپنداشتند، یا در بهترین حالت نظریهای که با شرایط کنونی ارتباطی ندارد. اما دشواریهای دیگر ناشی از این واقعیت است که مفسرانی آکادمیک و غیرآکادمیک و ضدمارکسیسم نظرات مارکس را منحرف و بد جلوه دادهاند؛ اگر نگوییم به شکل کاریکاتور درآوردهاند. از اینرو، وظیفهای بنیادی و تخطیناپذیر محققان، روشنفکران و فعالان همدل با مارکسیسم عبارت است از نیاز به بازبینی و احیای مفهومها، تزها و نظرات مارکس که به شکل نادرستی معرفی شدهاند، و در صورت امکان دفاع از آنها.
ین مقاله بهموضوع تفصیلی و چندبُعدی اقتصاد مجتمع تعاونیهای کارگری موندراگون* نمیپردازد. این مقاله مشارکت کارگران در شرایط کنونی در مدیریت و خودمدیریتی در موندراگون، و بهویژه شش ساختار و کارکرد نهادی را بهطور فشرده مورد واکاوی قرار میدهد. کارکردهایی که امکان پیشرفت مشارکت کارگران در مدیریت را فراهم میکند.
سرمایهداری بدون انقلابی کردن وسایل تولید، بدون تحول در فرآیند کار، بدون کاربست فناوری در تولید نمیتواند دوام و بقا داشته باشد. تحولات شگرف و دورانساز سرمایهداری در چند دههی گذشته، سیمای این نظام را سخت متحول کرده است. برخی از متفکران زمانهی ما همین تغییرات را دستمایهی تفسیر جدیدی از سرمایهداری قرار دادهاند، و پارهای از تزهای بنیادین این نظام از باب نمونه نظریهی ارزش مارکس را مردود اعلام کردهاند. یکی از محملهایی که در این باره مورد بهرهگیری این صاحبنظران قرار میگیرد مقولهی کار غیرمادی است. ولفگانگ فریتز هاگ در این نوشتار میکوشد تبار نظریهی کارغیرمادی، و نوع برداشت از این مفهوم را در بین متفکران اقتصاد سیاسی مورد واکاوی قرار میدهد.