نفوذ گستردهی مارکسیسم در سرتاسر جهان در بخش اعظم قرن بیستم، با تبیین رابطهی جدید سرمایهداری با امپریالیسم که دقیقاً یک قرن قبل به جنگ جهانی اول انجامید، پیوند عمیقی داشت. ما نمیدانیم که مارکس با درک لنین از امپریالیسم تحت عنوان «بالاترین مرحلهی سرمایهداری» چهگونه مواجه میشد، اما بیتردید برخی از قراین نشان میدهد که بین توصیف مشهور کتاب کاپیتال که «سرمایه در حالی زاده میشود که از فرق سر تا نوک پا و از تمام منافذش، خون و کثافت بیرون میزند»؛(1) و انتظار لنین که تصور میکرد سرمایه در شرایط مشابه از جهان رخت برخواهد بست، شباهت معینی وجود دارد.
در واقع در سال 1888 پنج سال بعد از مرگ مارکس، انگلس با صراحت امکان وقوع یک جنگ جهانی را پیشبینی میکرد: «یک جنگ جهانی با وسعت و خشونتی غیرقابل تصور… یک آشفتگی جبرانناپذیر در نظام تجارت، صنعت و اعتبار کنونی که به ورشکستگی و فروپاشی عمومی دولتهای قدیمی و خرد سیاسی رایج آنها میانجامد… و ایجاد شرایطی که پیروزی نهایی طبقهی کارگر را فراهم میکند».(2)