دفاع از نظریهی مارکسیستی در زمانهی ما وظیفهی آسانی نیست. برای دفاع از این نظریه از ابتدا، موانعی آشنا با سرشتی سیاسی و عملی خودنمایی میکنند: با فروپاشی کمونیسم شوروی در دو دههی پیش، بسیاری مارکسیسم را بهطور قطعی نظریهای «مردود» میپنداشتند، یا در بهترین حالت نظریهای که با شرایط کنونی ارتباطی ندارد. اما دشواریهای دیگر ناشی از این واقعیت است که مفسرانی آکادمیک و غیرآکادمیک و ضدمارکسیسم نظرات مارکس را منحرف و بد جلوه دادهاند؛ اگر نگوییم به شکل کاریکاتور درآوردهاند. از اینرو، وظیفهای بنیادی و تخطیناپذیر محققان، روشنفکران و فعالان همدل با مارکسیسم عبارت است از نیاز به بازبینی و احیای مفهومها، تزها و نظرات مارکس که به شکل نادرستی معرفی شدهاند، و در صورت امکان دفاع از آنها.
