لینک کوتاه: https://wp.me/pb3saw-aJ

گذار از فئودالیسم به سرمایهداری (3)
نظرات موج دوم: قسمت دوم
در سالهای 1984 و 1986 در مجلهی علم و جامعه نیز سلسله مقالاتی در بررسی و نقد نظرات برنر به چاپ رسید، که به بحث گوتلیب- لایبمن شهرت یافت.(1) بحث بین این دو بیشتر دربارهی نظریهی ماتریالیسم تاریخی بود، که خود به یک بررسی جداگانه نیاز دارد. ما در اینجا تلاش میکنیم نخست نظرات این دو و در ادامه نظرات کریس هارمن را بهطور خلاصه دربارهی گذار از فئودالیسم به سرمایهداری معرفی کنیم.
1. راجر گوتلیب
نظر گوتلیب تلفیقی است برگرفته از دیدگاه طرفداران مبارزهی طبقاتی: یعنی داب، هیلتون، بوآ و برنر با نظرات والرشتاین دربارهی نظام جهانی و روایت آندرسون از شیوهی تولید فئودالی و دولت مطلقه.
او در ابتدا به دو نوع روایت از فئودالیسم در میان نظریهپردازان مارکسیست اشاره میکند: روایت «سخت»، که شیوهی تولید فئودالی را متشکل از نیروهای مولد و روابط تولید، یعنی صرفاً روابط و فرآیندهای اقتصادی میداند که از سیاست و فرهنگ متمایزند و آن را تعیین میکنند. چنین روایتی را بهروشنی میتوان نزد داب و هیلتون مشاهده کرد. و روایت «نرم» که با روایت سخت دستکم سه تفاوت اساسی دارد: